تنها نماي اول، گویای همه چیز است. چوپانی تنها با کمک پسر تقریباً بالغش، از گوسفندانش مراقبت میکند. در حالی که گوسفندان بیهدف میدوند، پدر و پسر با خشم گله گرگها روبرو میشوند. گوسفندی در حال مرگ. خونین و نفسزنان. پدر مهارت خود را به پسرش میآموزد. این، تصویری صمیمی از پیوند پدر و پسر بر سر دانش مشترک و موروثی است. اما «برادرانگی» فراتر از این است. با پیشروی فیلم، مریم جوبر، کارگردان و نویسنده، آنچه را که برادرانگی به معنای آن است، آشکار میکند – فرقهای عمیق و مرموز، اغلب شکننده و آسیبپذیر، اما همیشه، همیشه، مشکوک.برادران جوبور…